یزدفردا: گویی همان ایرانیانی که زمان کوروش به یاری یهودیان برخاستند و آزادشان کردند، این بار نیز به یاری مظلومان برمی‌خیزند و سرکشان را سر جایشان می‌نشانند؛ زیرا مهم دفاع از مظلوم است و سیتز با ظالم، هر کس، هر گاه و هر جا که می‌خواهد، باشد.

حمید یزدان‌پرست: درباره حمله اخیر اسرائیل به ایران و حمایت غیر قانونی و ناجوانمردانه برخی دولت‌های بزرگ غربی از آن، طبیعی است که آزادگان جهان آزرده‌خاطر باشند و حتی دل برخی مؤمنان از هجوم وحشیانه دشمنان بلرزد. نگارنده اطلاعی از امور نظامی و سیاست جهانی ندارد؛ اما کمابیش از همان روزهای نخست آیاتی چند از کلام‌الله مجید در ذهنش مرور می‌شد و آن را به فال نیک می‌گرفت.

در آغاز سوره مبارکه اسراء (یا بنی‌اسرائیل) می‌خوانیم:
«و قَضَینا الی بنی‌اسرائیل فی الکتاب لتُفسِدنّ فی الارضِ مرّتین و لَتَعلُنّ عُلوّا کبیراً: در آن کتاب [=تورات] به بنی‌اسرائیل خبر دادیم که: قطعاً دو بار در زمین تبهکاری خواهید کرد و به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست. فإذا جاءَ وَعدُ اولاهُما بَعثنا عَلیکم عِباداً لَنا اولی بأس شَدیدٍ فجاسوا خِلالَ الدَّیار و کانَ وَعداً مَفعولا: پس آنگاه که وعده [تحقق] نخستین آن دو فرا رسد، [گروهی] از بندگان خود را که سخت جنگاورند، بر شما می‌گماریم، تا میان خانه‌ها[یتان] به جستجو درآیند و این تهدید، تحقق‌یافتنی است. ثُمّ رَددنا لکُم الکَرّه عَلیهم و اَمددناکُم بأموال وَ بَنین و جعلناکم أکثرَ نَفیراً: پس [از چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می‌کنیم و به اموال و پسران یاری‌تان می‌دهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر می‌گردانیم. إن أحسَنتُم أحسنتُم لأنفسکم و إن أسأتُم فَلها: اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده‌اید، و اگر بدی کنید، به خود [بد نموده‌اید]. فإذا جاء وعدُ الآخره لیَسوؤوا وجوهَکُم...: و چون تهدید دیگر فرا رسد، [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند...»  (اسراء، ۴ـ۷).

در این آیات چند نکته مختلف وجود دارد که مفسران تعبیرات متعددی درباره‌شان به کار برده‌اند:

الف) دوبار تباهکاری: در تفسیر نمونه این حدیث نبوی آمده که: مراد از تباهکاری اول، قتل زکریا(ع) و گروهی دیگر از پیامبران است و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهی از بنی‌اسرائیل به دست بخت نصر می‌باشد. مراد از فساد دوم نیز شورشی است که پس از آزادی به دست یکی از شاهان ایران مرتکب شدند. (ج۱۲، ص۲۹). در تفسیر بسیار قدیمی مقاتل بن سلیمان (ج۲، ص۵۲۲) می‌خوانیم: «یعنی کشتار مردم و اسارت فرزندانشان و ویرانی بیت‌المقدس و سوزاندن تورات... سپس خداوند آنها را به دست کروس الفارس [کوروش پارسی] نجات بخشید و آنان را به بیت‌المقدس بازگرداند.» همین مضمون را سورآبادی در تفسیرش (ج۲، ص۱۳۵۵) چنین آورده: «بختنصر همی برخاست به کشتن بنی‌اسرائیل... چون بنی‌اسرائیل را مقهور کرد، قصد بیت‌المقدس کرد و خزاین سلیمان در آنجا بود، همه را برگرفت. آخر کورش پدید آمد، بنی‌اسرائیل را نصرت کرد. خدای عزوجل او را بر بختنصر دست داد.» 

ب) عباداً لنا اولی باس شدید: در مورد «بندگان سخت جنگاور» نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. ابن‌جوزی در زاد المسیر (ج۳، ص۱۰) وجوهات مختلفی را می‌آورد که یکی از آنها «قومٌ مِن اهل فارس» است. سیوطی در درّالمنثور (ج۴، ص۱۶۵) به نقل از مجاهد می‌نویسد: «جندٌ أتوا مِن فارس: لشکری که از ایران آمد.» ابوالفتوح رازی در تفسیر روض الجنان (ج۱۲، ص۱۸۶) می‌نویسد: «یعنی بختنصر و لشکر او... از عهد خراب بیت‌المقدس تا آنگه که آبادان کردند در عهد کی‌رَش (کوروش)، هفتاد سال بود.»

در این مورد مراجعه به بخشهایی از سِفر تثنیه تورات، راهگشاست؛ آنجا که حضرت موسی(ع) خطاب به قومش می‌فرماید: «اگر آواز یهوه را نشنوی تا همه اوامر و فرایض او را به جا آوری...، خداوند از دور، یعنی از اقصای زمین امتی را که مثل عقاب می‌پرد، بر تو خواهد آورد؛ امتی که زبانش را نخواهی فهمید... و خداوند تو را در میان جمیع امتها ـ از کران زمین تا کران دیگرش ـ پراکنده سازد و برای کف پایت آرامی نخواهد بود. (باب ۲۸) و چون جمیع این چیزها بر تو عارض شود،... آنگاه خدایت بر تو ترحم خواهد کرد و تو را از میان جمیع امتهایی که تو را به آنجا پراکنده کرده است، جمع خواهد نمود...» (باب ۳۰).

در کتاب ارمیای نبی(ع) این موارد واضح‌تر بیان شده است: «خداوند می‌گوید: ای خاندان اسرائیل، اینک من امتی را از دور بر شما خواهم آورد؛ امتی که زورآورند و قدیم‌اند و زبان ایشان را نمی‌دانی و گفتارشان را نمی‌فهمی (باب۵). قومی از زمین شمال می‌آورم و امتی عظیم از اقصای زمین برخواهند خاست. ایشان مردان ستم‌کیش می‌باشند که ترحم ندارند (باب۶). اینک تمامی قبایل شمال را با «بنده خود» نبوکدنصّر ـ پادشاه بابل ـ گرفته، ایشان را بر این زمین و بر ساکنانش خواهم آورد و آنها را بالکل هلاک کرده، دهشت و مسخره و خرابی خواهم ساخت و تمامی این زمین ویران خواهد شد و این قومها هفتاد سال پادشاه بابل را بندگی خواهند نمود (باب۲۵). چون مدت هفتاد سالِ بابل سپری شود، تفقد خواهم نمود و شما را به این مکان بازخواهم آورد (باب۲۹). امتهای عظیم را از زمین شمال برمی‌انگیزم و ایشان را بر بابل می‌آورم و ایشان در برابر آن صف‌آرایی خواهند نمود و در آن وقت گرفتار خواهد شد. کلدانیان تاراج خواهند شد. (باب۵۰)؛ زیرا خداوند روح پادشاهان ماد را برانگیخته است و فکر او به ضد بابل است تا آن را هلاک سازد...» (باب۵۱).

همین معانی به نوعی دیگر در کتاب حزقیال نبی(ع) تکرار شده است: «خشم خود را بر تو خواهم ریخت و آتش غیظ خود را بر تو خواهم دمید و تو را به دست مردان وحشی که برای هلاک‌نمودن چالاک‌اند، تسلیم خواهم نمود.» (باب۲۱).

در هر سه کتاب تثنیه، ارمیا و حزقیال به سرکشی بنی‌اسرائیل و سختگیری و خشم و غضب خداوند بر ایشان اشاره شده است و نیز اینکه دوباره خدا بر ایشان لطف می‌کند و چنان‌که در کتاب ارمیا آمد، با برانگیختن ایرانیان علیه بابل، بنی‌اسرائیل از اسارت رهایی می‌یابند؛ بنابراین چه بسا بتوان منظور از «بندگان زورمند و جنگاور» در آیه مزبور را به سپاهیان بابلی حمل کرد. 

ج) ثم رددنا لکم الکرّه علیهم و مَددناکم باموال و بنین: سپس دوباره شما را بر آنان چیره می‌کنیم و به اموال و پسران یاری‌تان می‌کنیم. (اسراء، ۶). در مورد این آیه عمدتاً به اقدام کوروش اشاره می‌شود که اجازه بازگشت بنی‌اسرائیل را صادر کرد و بخش دوم آیه نیز باز به او برمی‌گردد که اموال هیکل (معبد اورشلیم) را که بختنصر مصادره کرده بود، به معبد بازگرداند. در کتاب دوم تواریخ ایام می‌خوانیم: «کوروش ـ پادشاه پارس ـ اشیای قیمتی خانه خدا را که نبوکدنصّر از اورشلیم آورده و در معبد خدایان خود گذاشته بود، به یهودیان پس داد. کوروش به خزانه‌دار خود دستور داد که تمام این اشیا را به سرپرست یهودیانی که به سرزمین یهودا بازمی‌گشتند، تحویل بدهد» (باب ۱ و ۵). 

سیوطی در درالمنثور (ج۴، ص۱۶۵) به نقل از حذیفه صحابی پیامبر(ص) می‌آورد که آن حضرت فرمود: «چون بنی‌اسرائیل سرکشی کرد و پیامبران را کشت، خداوند بختنصر را بر ایشان برانگیخت تا اینکه به بیت‌المقدس وارد شد و هفتادهزار نفر از ایشان را کشت و خاندانشان و فرزندان انبیا را به اسارت گرفت و زینت‌آلات بیت‌المقدس را به بابل برد... فاَوحی الی مَلک مِن ملوک فارس، یُقال له کورُس و کان مؤمناً، اَن سِر الی بقایا بنی‌اسرائیل حتی تَستنقذهم...: پس خداوند به یکی از پادشاهان پارس که مرد مؤمنی بود، به نام کوروش، وحی کرد که به نزد بازماندگان بنی‌اسرائیل برود و آزادشان سازد... فسارَ کورُس ببنی‌اسرائیل و دخل بیت‌المقدس حتی ردّهُ الیه: کوروش چنین کرد و داخل بیت‌المقدس شد و زیورآلات آن را بازگرداند.» این حدیث را طبری در جامع‌البیان (ج۱۵، ص۱۷) و ثعلبی در الکشف‌البیان (ج۶، ص۷۰) آورده است. 

د) سرکشی دوم: بنی‌اسرائیل پس از لطف کوروش و بازگرداندن آنان به فلسطین، به جای شکرگزاری، در طول زمان، گناهان بزرگی مرتکب شدند که در سوره نساء مواردی از آنها ذکر شده است: رباخواری، خوردن اموال مردم، پیمان‌شکنی، پیامبرکشی، انکار حضرت عیسی و ادعای کشتن او و تهمت بزرگ به مادرش حضرت مریم(س) و بازداشتن مردم از راه خدا. به جرم چنین گناهانی، همان طور که انبیای بنی‌اسرائیل پیشتر گفته بودند، خداوند ایشان را گرفتار ساخت و در زمین پراکند (آیات ۱۵۳ تا ۱۶۱).  در سوره اعراف نیز خلاصه‌ای از سرکشی بنی‌اسرائیل ذکر می شود و تنبیهی که پیامد آن است: «و إذ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبعَثَنَّ عَلَیهِم الی یَوم القِیَامَةِ مَن یَسُومُهُم سُوءَ العَذَاب...: یاد کن‌ هنگامی را که پروردگارت اعلام داشت تا روز رستاخیز بر آنان کسانی را می‌گمارد که بدیشان عذاب سخت بچشانند... و قَطَّعنَاهُم فی الأَرضِ أُمَما...: و آنان را در زمین به صورت گروه‌هایی پراکنده ساختیم» (اعراف، ۱۶۷ ـ ۱۶۸). دیرزمانی این وضعیت ادامه داشت. 

از تعبیر «لَفیف» که در اواخر سوره اسراء به کار رفته است، برمی‌آید که آنها یک بار دیگر پس از عصر پراکندگی، در سرزمین فلسطین گرد هم می‌آیند: «فَاذَا جَاءَ وَعدُ الآخِرَةِ جئنَا بکُم لَفیفا: چون دومین تهدید فرا رسد، شما را از میان ملتها گرد می‌آوریم» (اسراء، ۱۰۴). این گردآمدن می‌توانست فرصتی باشد برای پندگرفتن از قبل با درپیش گرفتن رفتاری که جبران گذشته باشد: «عَسی ربّکم أن یَرحمَکم: امید است که پروردگارتان شما را رحمت کند» (اسراء، ۸)؛ اما تاریخ چند دهه اخیر نشان می‌دهد که آنها باز بنای سرکشی بزرگی را گذاشتند و به جای پیمودن راه انبیا، آن کرده‌اند که جهانیان شاهدش هستند. درنتیجه مشمول قانون الهی می‌شوند که فرمود: «و إن عُدتّم عُدنا و جعلنا جهنمَ للکافرینَ حَصیراً: اگر [به گناه‌] بازگردید، [ما نیز به کیفر شما] بازمی‌گردیم، و دوزخ را برای کافران زندان قرار داده‌ایم»  (اسراء، ۸).

هـ) بشارت: آیه هفتم سوره اسراء به کسانی اشاره می‌کند که گویی مأمور اجرای دومین وعده الهی هستند: «فإذا جاء وعدُ الآخره لیَسوؤوا وجوهَکُم و لیَدخلوا المسجدَ کما دَخَلوهُ أول مَرّهٍ و لیتبّروا ما عَلوا تَتبیراً: چون تهدید دیگر فرارسد، [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند و در آن معبد درآیند، چنان‌که بار اول داخل شدند و بر هر چه دست یافتند، یکسره نابود[ش] سازند.» اینان کیستند؟ راوی می‌گوید: خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم، آن حضرت این آیه را خواند: «فَإِذَا جَاءَ وَعدُ أولَاهُمَا...» گفتیم: «اینان چه کسانی هستند؟» حضرت سه بار فرمود: «هُم والله أهل قم: به خدا آنان مردم قم هستند!» (بحارالانوار، ج۵۷، ص۲۱۶). نگارنده هیچ اصراری ندارد که آن وعده را با زمان حاضر و آنچه امروزه در جریان است، تطبیق دهد، بلکه تنها به عنوان یک بشارت قدیمی یادآور می‌شود. گویی همان ایرانیانی که زمان کوروش به یاری یهودیان برخاستند و آزادشان کردند، این بار نیز به یاری مظلومان برمی‌خیزند و سرکشان را سر جایشان می‌نشانند؛ زیرا مهم دفاع از مظلوم است و سیتز با ظالم، هر کس، هر گاه و هر جا که می‌خواهد، باشد. اگر تحقق این وعده به دست ایرانیان کنونی است، خوشا به حال اینان و اگر منظور ایرانیان زمان دیگری است، خوشا به حال آنان.

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا